اگرچه مشخصات قاتلان از طراحان، آمران و تیم عملیاتی گرفته تا تاییدکنندگان هویت سرنشینان خودروی هدف و اپراتورهای شلیک کننده در سیاهههای آلفا و دلتا محفوظ خواهد بود ولی باید پذیرفت که حداقل یک نسل طول خواهد کشید تا وجوه پنهان این ترور ناجوانمردانه در دانشکدههای اطلاعاتی و حفاظتاطلاعاتی قابل تدریس باشد. این امر هم نشانه دیگری از مظلومیت این شهدا است.
حاجقاسم همان کسی بود که به اتکای تلاشهایش وی و دوستان و یارانش؛ سرمان را بالا میگرفتیم و با اطمینان تحلیل میدادیم که جنگی علیه ایران به راه نخواهد افتاد. مأموریت اصلی شهید سلیمانی به عنوان فرماندهی که در دوران جوانی جنگ تحمیلی را حس کرد و بعداً نیز اهمیت امنیتسازی را با تمام وجود خود دریافته بود تا به مسئولیت اداره نیرو قدس رسید؛ در همین عبارت کوتاه خلاصه میشد: نباید اجازه داد جنگ دیگری بر ضد ایران شکل بگیرد.
کارنامه حاجقاسم نشان میدهد که او در مسیر ایفای وظیفه خود و عهدش با مرشد علیرغم همه محدودیتها و کمبودها، سربلند و روسفید بوده است.
آیا کسانی که حاج قاسم را زدند، به دنبال راه انداختن جنگ علیه ایران بودند؟ پاسخ: شاید بله و شاید نه.
“بله” از این جهت که حاجقاسم و یارانش، فوقتخصص درهمشکستن توطئههای آمریکایی و صهیونیستی بودند و حذف او، میتوانست مقدمهای برای اقدامی باشد که تا آن موقع، ممکن نبود.
“نه” از این لحاظ که سردار سلیمانی باید تاوان و هزینه ناکامیهای سرویسهای اطلاعاتی سهقلو، دستاندرکاران نظامی و رهبران سیاسیشان را میداد. شکستهایی که فقط یک قلم از آنها را در جنگ ۲۰۰۶ لبنان چشیده بودند.
مرحله آخر ماموریت حاجقاسم، با شهادتش رقم خورد: کفن خونین سرباز قاسم، ابومهدی، پورجعفری و سایر همراهان شهیدشان اگرچه خون به دل مردم ایران و عراق و افغانستان و یمن و لبنان و فلسطین کرد، ولی میلیونها نفر -حداقل در ایران- به خیابان آمدند و نشان دادند که راه انداختن جنگ بر علیه سرفرماندهی محور مقاومت، اولین نتیجهاش اتحاد سراسری علیه آتش افروزان تا لحظه به ذلت کشاندن آنان خواهد بود.
شهدای بامداد خونین بغداد به قافله شهید بیکفن پیوستند. از آن روز پیمانی بین جوانمردان از شیعه و سنی و حتی اقلیتهای مذهبی شکل گرفته تا خائنین و نفوذیهایی که به بهای خون کردن دل مردم، جادهصافکن تروریستها شدهاند را از میان بردارند، هرچند که این موضوع یک نسل هم طول بکشد!